عشق من،عطیه جونعشق من،عطیه جون، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره

عطیه، بزرگترین هدیه خدا به ما

آخرین روزهای خرداد ماه،سومین ماه تولدت.....

1392/3/30 3:03
نویسنده : مامی عطیه
276 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گلم

الان نیمه شب هست شما کوچولوی ناز خوابی

و من میخوام مطلب بنویسم،چند روزه که وقتی روی زمین میذاشتمت خودت رو پرت میکردی به یه طرف و به صورت میفتادی رو زمین،امشب کار جالبی کردی و آن اینکه تقریبا 90% فرآیند غلت زدن رو انجام دادیتشویق

خیلی جالب میفتادی به شکم روزمین و تلاش برای ادامه غلت،خوب خدا رو صد هزار مرتبه شکر.

امروز دنبال آتلیه بودم،آتلیه تخصصی کودکفرشته

اول زنگ زدم سها،چون قرار بود با خاله مارال بریم.بعد برا خاله کاری پیش اومد چون من عجله داشتم،قرار شد بابایی ما رو ببره که گفت بهتره شمال شرق یه آتلیه تخصصی کودک پیدا کنیم.

بالاخره بعد کلی سرچ،یه آتلیه کودک توی حکیمیه پبدا کردم.توی سایتش نمونه کارهاشو دیدم.بد نبود ولی بهتر هم میتونست باشه.خلاصه امشب دو سه دست لباس برات کنار گذاشتم که ان شاالله فردا بریم آتلیه.

9جای صورتت رو با ناخن زخم کردی دختر.نمیگی فردا تو عکس زشت میشیعصبانی

امیدوارم از آتلیه ای که میریم خوشم بیاد............

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)