عشق من،عطیه جونعشق من،عطیه جون، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

عطیه، بزرگترین هدیه خدا به ما

دخترم این لباسا برات کوچیک شد و منم برات یادگاری نگه داشتم.........

1392/4/8 14:30
نویسنده : مامی عطیه
153 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عطیه کوچولو

دختر گل مامان پایان هر ماه هر لباسی که برات کوچیک شد و جمع کردم البته اونایی که دوست نداشتم رو رد کردم رفت،اینا رو برات پایان سه ماهگیت جمع کردم.

اول لباسای نوزادی:از تکه ای های سفید صورتی این چند تکه(کلاه-پیش بند-بند ناف) رو یادگاری گذاشتم،اون سرهمی

زرشکیو رو خودم خریدم یه بار هم تنت نکردم،اون کفش آبی رو ددی خودم از تایلند آورده بود.از اون جوراب هم سه تا داشتم که فقط یک جفت رو نگه داشتم،پات هم نکردم اصلا.از این عکس فقط کفشهاتو حدود 2 ماه و نیم استفاده کردی.

دوم بلوز تک سایز صفر:اینو خاله مارال از میلاد نور برات خریده بود،تو شیمکم بودی با کلی لباس دیگه آورد.

این سایزش 0 تا 1 ماهه که فک کنم یک ماه استفاده کردی.

اینم 4تا سرهمی با یک کلاهه(پک 5 تکه) مارک بی بی آر آس برا سیسمونیت که خاله مارال از دبی لطفیده بود آورده بود.اینم تا 40 روز مطمئنم تنت کردی بعدشو نمیدونم.

اینم یه سرهمی مادر کر که خاله جفایی برات زحمت کشیده بود تو بارداری داده بود.اینم تا 45 روز مطمئنم تنت کردی.

اینم یه سر همی برا سیسمونیت مارک آشور،بد نبود،اینم حدود 2 ماه تنت کردی

گل نازم فعلا اینا رو برات کنار گذاشتم بازم برات چیزی کنار گذاشتم پست میزارم.

بوووووووووووووووووووووووووووووووسقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)