روزهای تلخ زندگی مامانی......
سلام عزیزم امروز میخوام از غصه هام بنویسم که یاد بگیری زندگی همش شادی نیست،یه روزهای سختی هم هست که خدا نشون همه میده،البته از غصه بزرگی که تو دلم هست هرگز نخواهم نوشت،فقط ذره ای از غم روزگار...... شنبه 25 خرداد دوست دانشگاه مامان،خاله زهرا اس ام اس داد برادرش تو تصادف ضربه مغزی شده و براش دعا کنم. چقدر دلم برا مادرش کباب شد.......... برادرش تازه دکترا گرفته بود و اگر اشتباه نکنم عضو هیئت علمی علم و صنعت شده بود. یادش بخیر دنبال دختر فوق لیسانس معماری و یا دانشجوی دندانپزشکی بود....... چقدر من و خاله زهرا میرفتم دانشکده دندانپزشکی و معماری که براش دختر پیدا کنیم......خخخخخخخخخخ نمیدونم حکمت خدا چیه......؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ حتی بابایی هم نگ...
نویسنده :
مامی عطیه
8:42